ایجاد انگیزه در افراد سازمان

با انگیزه بودن فراتر از شاد بودن یا راضی بودن از یک شغل است.افراد با انگیزه نهایت سعی خود را به عمل می آورند نه برای شما بلکه برای خودشان.انگیزه احساسی است در درون فرد نه چیزی که بتوان به کسی تحمیل کرد.

انگیزه
انگیزه

درک انگیزه

انـگیزه در بطن مدیریت افراد قرار داردو از یک تشویق ساده برای حسن انجام کار بسیار فراتر می رود.به عنوان یک مدیر مهارتهایی لازم دارید تا شرایط را درک وایجاد کنید که همه اعضای گروه انگیزه لازم را به دست بیاورند.این چالش بزرگی است. افراد مختلف به شرایط متفاوتی واکنش نشان می دهند. این شرایط ممکن است در طول زمان تغییر کند.

به عنوان نقطه شروع بهتر است دومدل انـگیزه که معمولا در نظریه مدیریت به آنها مراجعه می شود را بررسی کنیم: «سلسله مراتب نیازها»ی آبراهام ماسلو و آنچه فردریک هزربرگ « عوامل ایجاد انگیزه و عوامل سلامتی» می نامد.

ماسلو بیان کرد که نیازهای فرد به طور فزاینده رشد می کند. وقتی یک نیاز سطح پایین تر ارضا میشود فرد به دنبال ارضای نیاز سطح بالاتر می رود. فرد هنگامی  به ارضای نیازهای خودشکوفایی که بالاترین سطح نیازها هستند می پردازد که همه نیازهای سطوح پایین تر برآورده شده باشند.

در شرایط عملی این بدین معناست که کارکنان حقیقتا نهایت سعی خود را نمی کنند مگر اینکه احساس کنند امنیت دارندو به انها ارزش و احترام گذاشته شده. بنابراین چنانچه نیازهای سطح پایین کارکنان شما با ترس از اخراج  کارکنان اضافه بر نیاز تهدید می شود، وقتی آنها را به تلاش تشویق کنید واکنشی مثبت نشان نخواهند داد.

شناسایی عوامل

هرزبرگ تحقیق مفصلی  در مورذد نگرش افراد به شغلهایشان انجام داد. او دریافت که برخی از عواملی که پیش از این ایجاد کننده انگیزه شناخته شدندنقشی فراتر از کمک به ایجاد رضایت شغلی ندارند.هرزبرگ در تحلیل خود رضایت را از انـگیزه جدا می کند. شما در نقش خود به عنوان مدیرمی توانید بر بسیاری از عوامل سلامتی (رضایت) و همه عوامل ایجاد کننده انگیزه تاثیر بگذارید.

با انگیزه یا بی انگیزه؟

یک عضو با انگیزه در گروه معمولا با انرژی و پرشور است. پیوسته کارایی بالا دارد و فعالانه خواهان پذیرش مسئولیت بزرگتر است. چنین فردی از دورنمای تغییرات نمی ترسد و رویکرد مثبتی نسبت به چالش ها دارد. یک عضو با انگیزه در گروه می تواند روحیه سایر اعضای گروه را بالا برده  و انها را به سوی دستاوردهای بزرگتر سوق دهد.

درمقابل اعضای بی انگیزه گروه اغلب به کارها و اهدافشان توجه نمی کنند در نتیجه کارایی انها پایین است و از زیر مسئولیت شانه خالی می کنند. ممکن است مکررادیر به سرکار برسند و یا کلا غیبت کنند. بی انگیزگی واگیردار است .اگر یک عضو بی انگیزه نتواند تعهدات خود را نسبت به مشتریان و دیگر اعضای گروه انجام دهد و برخورد اصلاحی با او صورت نگیرد ممکن است سایر اعضای گروه هم این رویه را در پیش بگیرند.

لزوم شناخت اعضای گروه

نخستین قدم در خلق شرایط ایجاد انگیزه در گروه این است که تک تک اعضای گروه خود را بشناسید. اعتماد به نفس، قابلیت ها، ارزش ها و انتظارات آنها نقش مهمی در توانایی آنها برای با انگیزه شدن دارد.

تصور نکنید ۀنچه به شما انگیزه می دهد به دیگران هم انگیزه می دهد. برخی افراد صرفا برای پول کار می کنند و ممکن است با سپردن مسئولیت اضافه بی انگیزه شوند.سعی کنید پی ببرید که فرد از طریق شغل می خواهد به چه هدف شخصی برسد.

افرادی که با صراحت نیازهای خود را بیان نمی کنند سختترین افراد برای مدیریت می باشند. در این گونه موارد می توان برخی از تست های روانشناسی جهت مشخص کردن روش های ترجیحی  رفتار و ارتباط  برقرار کردن آنها با دیگران استفاده کرد. مهم تر از آن این است که منابع اصلی انگیزه آنها فاش شود .

ایجاد موقعیت (شرایط)

در حین شناخت افراد به خاطر داشته باشید که برخی از اصول انگیزشی به صورت جهانی کاربرد دارند.

تطبیق افراد با مهارتها

افاردی که در کارشان اعتمادد به نفس دارند، بیشتر از افرادی که احساس می کنند بار سنگینی به دوششان است احساس رضایت می کنند و نسبت به کسانی که مهارت هایشان با نیازهای کاری شان نمی خواند راحتترند.

ارزیابی دوباره بار کاری تیم در صورت لزوم و استفاده از روش های آموزشی جهت ارتقا توانایی ها مناسب می باشد.

برای اهداف شفاف و تعریف شده کار کنید

ازقابل دسترس و مدیریت بودن اهداف و اینکه افراد دقیقا بدانند چه انتظاراتی از آنها می رود، اطمینان حاصل کنید. اگر آنها در معنا و ذات اهدافشان سهمی داشته باشند، هنگام دستیابی به آنها احساس رضایت بیشتری می کنند.

برای دستاوردها پاداش در نظر بگیرید

پاداش ها محدود به پول نمی شود، پول به تنهایی باعث تشویق افراد به اجرای بهتر نمی شود تنها از نارضایتی جلوگیری می کند.استفاده از پول در شرایط وجود نارضایتی نتیجه ای کوتاه مدت در بردارد. به پاداش های غیر نقدی بیندیشید. سعی کنید دریابید چه چیزی برای افراد جهت پویا شدن و به کار گرفتن دانششان مناسب تر است.



انگیزه این 5 چهره فوق موفق دنیا چه بود که تاریخ ساز شدند؟

تا برهه ای از زندگی، انگیزه بعضی انسان ها پول است.
پول و ثروت بالاترین سقف آرزوهای بعضی افراد است که در زندگی دارند… اما وقتی به آن میرسند متوجه میشوند در زندگی هیچ چیز با ارزشی ندارند !

این بحران زندگی ثروتمندانی است که پول هدف نهایی زندگی آنها بود و به آن رسیدند.
بعضی از آنها افسرده میشوند، بعضی از آنها دست به اسراف میزنند و بعضی دیگر تمام آنرا میبخشند تا بار و فشار روانی که به آنها وارد شده است را تخفیف دهند.

اما دسته دیگری از افراد هستند، که نه تنها ثروت زیادی بدست آورده اند، اما همچنان با انگیزه درحال ثروت اندوزی هستند و در کنار ثروت، خیر و برکت زیادی به این دنیا رسانده اند.

جمله قصار مهم زیگ زیگلار سخنران انگیزشی

انگیزه این افراد چیست؟

چه چیزی باعث میشود هر روز صبح این افراد از خواب بیدار شوند، حتی در سنین بالا به سر کار بروند و با انرژی بالایی کار کنند؟

استیو جابز را مثال میزنیم؛
او با وجود اینکه به بیماری سرطان دچار شده بود و زندگی سختی داشت اما همچنان در شرکت Apple مشغول به کار بود و بعضی روزها حتی آنجا میخوابید تا صبح زودتر از دیگران کار را شروع کند…

مورد دیگر وارن بافت است که قبلا توصیه های پولسازش را خواندید.
وارن بافت، دومین فرد ثروتمند دنیاست. او با وجود کهولت سن، حتی در سنین پیری دست از کار نکشیده و سخت در حال تلاش است و به گفته خودش هر روز ترازنامه 10 شرکت را باید با تحقیق زیادی بخواند و مقایسه کند و تصمیم برای سرمایه گذاری بگیرد.

موارد زیادی از این دست افراد هستند که با وجود موفقیت های زیاد، پول و ثروتی که بدست آورده اند، اما همچنان به کار و فعالیت خودشان، حتی با وجود شرایط سخت فیزیکی (مثل استیو جابز) ادامه دادند یا میدهند.

این افراد چه انگیزه ای دارند؟ پاسخ این سوال را در این مقاله میخوانید…
میخواهیم به شما بگوییم انگیزه اصلی افرادی مثل مایکل جردن، اپرا وینفری، استیو جابز، آنتونی رابینز، والت دیزنی برای کار و فعالیت چه بود که هیچوقت دست از تلاش نکشیدند؟

شاید انگیزه این افراد بزرگ و تاریخ ساز، انگیزه شما هم باشد…

 


مایکل جردن – شکست !
هیچ شکی در این نیست که در دنیای بسکتبال، لقب بهترین متعلقِ مایکل جردن است. او نه تنها یک اسطوره در دنیای بسکتبال است، بلکه یک نماد برای ورزش بسکتبال نیز هست.

اما چه چیزی انگیزه او بود که با وجود موفقیت های زیادی که بدست آورده بود، هم چنان برای موفقیت ها بیشتر تلاش میکرد؟ او میگوید «شکست هایم، باعث میشدند سخت تر تلاش کنم.»

وقتی مایکل جردن دانش آموز دوران دبیرستان بود، نتوانست نظر مربی اش را جلب کند تا در تیم بسکتبال مدرسه اش در مسابقات حضور داشته باشد. روزی که مربی اش دست رد به سینه اش زد، مایکل جردن با چشمان گریان به خانه برگشت، درب اتاقش را بست و کل روز را فقط گریه کرد.

در این نقطه بود که میتوانست یک تصمیم سرنوشت ساز نجاتش دهد؛ او میتوانست تصمیم بگیرد که برای دنیای بسکتبال ساخته نشده و شاید بهتر است منصرف شود و مسیر دیگری را انتخاب کند… و یا شاید باید هرکاری لازم بود انجام دهد تا به هدفش برسد؟

مایکل جردن
مایکل جردن

مشخص است که تصمیم دوم را گرفت و تبدیل به یک اسطوره شد.
او ساعت های بیشتری از دیگر دانش آموزان تمرین کرد، تعطیلات را نه با خوش گذرانی بلکه با تمرین سخت گذراند، شکست های زیادی در بازی بکستبال داشت اما بلاخره موفق شد.

سال بعد مایکل جردن در تیم مدرسه انتخاب شد و توانست 20 امتیاز بیشتر از میانگین کل امتیازهای دیگر بازیکنان بدست آورد.

قبلا در مقاله ای جداگانه به مایکل جردن پرداختیم، و کلیپ انگیزشی اش را هم دانلود کردید. شکست سخت، میتواند باعث شود انگیزه پیدا کنید تا سریع تر موفق شوید.

 

 

اپرا وینفری – مسئولیت زندگی را باید بپذیرید !او ثروتمندترین زن سیاهپوست دنیاست و البته… قدرتمندترین زن دنیا از لحظا نفوذ نیز از طرف مجله اکونومیست به او عنوان داده شده است؛ اما او زندگی راحت و آسانی نداشته است !

در خانواده ای فقیر در روستایی بدنیا آمد، به او تجاوز شد و توسط ناپدری اش بر او سخت گرفته میشد. همانطور که دهه 50 میلادی برای هم دوره ای هایش اپرا وینفری، سال های سختی بود و بهانه خوبی برای موفق نشدنشان، اما اپرا تصمیم گرفت گذشته اش را ملاکی برای سنجش آینده نگذارد.

در یکی از مصاحبه هایش، اپرا وینفری گفت «در 21 سال گذشته، سعی داشتم پیامی با مردم دنیا به اشتراک بگذارم. پیام من این بود که شما مسئول زندگی تان هستید… فقط شما، چون همانطور که فکر میکنید، واقعیت های زندگی تان را هم میسازید»

اپرا وینفری با این ایده انگیزه میگرفت که قبول میکرد میتواند نتایج زندگی اش را تغییر دهند، چون فقط خودش مسئول نتایج زندگی اش بود. او هیچ تقصیری در این تصمیم گیری نداشت که در خانواده فقیر به دنیا بیاید و یا توسط ناپدری اش اذیت شود، اما او میتوانست مسئولیت زندگی اش را بر عهده بگیرد و آینده اش را به دلخواه خودش بسازد.

موفقیت های بزرگی که اپرا وینفری بدست آورده، کم نیستند؛ اگر علاقه مند هستید به زندگی اپرا وینفری میتوانید «اپرا وینفری و 8 درس زندگی از تاثیرگذارترین زن دنیا» را که قبلا راجع به وی منتشر شده است بخوانید.

 

 

استیو جابز – مرگ !بدون هیچ جای شکی، استیو جابز یکی از تاثیرگذارترین افراد قرن بیستم بود. او نه تنها دنیای تکنولوژی را تحت تاثیر قرار داد، بلکه زندگی بسیار از مردم را با ساده سازی تکنولوژی بهتر کرد.

به غیر از دستآوردهایی که در زندگی داشته و منفعتی که برای این دنیا داشت، زندگی شخصی وی نیز الهام بخش خیلی از مردم دنیاست. در سخنرانی بی نظیرش در دانشگاه استنفورد، استیو جابز برای اولین بار گفت که چه چیزی انگیزه واقعی اش برای تمام این تلاش ها بود :

«یادآوری اینکه به زودی خواهم مرد، بهترین ابزار برای من بود تا بتوانم تصمیمات بزرگی در زندگی ام بگیرم. چون بسیاری از چیزهایی که با آنها سروکار داریم مثل توقعات خارجی، غرور، ترس و شرم از شکست و … تمامش در سایه مرگ ناپدید میشوند… و تنها چیزهایی باقی می مانند که مهم هستند.»

در همین سخنرانی جاودانه اش، او گفت : «برای 33 گذشته، هر روز صبح در آیینه نگاه کرده ام و از خودم پرسیده ام اگر امروز آخرین روز زندگی ام باشد، حاضرم کاری را که امروز قرار است انجام شود، انجام میدهم؟ و اگر پاسخ منفی بود، میدانستم که چیزی باید در زندگی ام تغییر کند.»

برای استیو جابز، هیچ چیز به اندازه مرگ قدرتمند نبود. همینکه میدانست به زودی خواهد مرد، باعث شد دستآوردی هایی در زندگی بدست آورد که الهام بخش زندگی خیلی از جوانان و مردمانی باشد که به دنبال تغییر دنیا هستند.

استیو جابز
استیو جابز

فقط برای اینکه ذهنیت این مرد بزرگ را بهتر درک کنید، این کلیپ را مشاهده کنید که اولین تبلیغ رسمی شرکت Apple بود و در آن نه تنها هیچ حرفی از محصولات اپل زده نشده(!) بلکه شما را تشویق میکند تا متفاوت باشید و اهداف بزرگی در زندگی داشته باشید.

 

 

والت دیزنی – کنجکاوی !تقریبا تمام تلاش های اولیه آقای والت دیزنی به شکست منتهی شد !
حتی در اوایل دهه بیست زندگی اش ورشکسته شد وقتی کارتون هایی ناموق تولید کرد و هیچ استقبالی از آنها نشد.

اما تنها چیزی که باعث میشد تا همواره تلاش کند… کنجکاوی اش بود.
والت دیزنی بعدا مینویسد «اگر رویایی در سر دارید، پس توان بدست آوردنش را هم دارید. ما همواره درحال پیشروی هستیم و درهای جدید باز میشوند تا کارهایی جدید انجام دهیم چون کنجکاویم و کنجکاوی ما را به سمت مسیرهای جدیدی راهنمایی میکند. بنابراین تمام رویاهایمان میتوانند به واقعیت بپیوندند اگر شهامت دنبال کردن آنها را داشته باشیم.»

اشتیاق کنجکاوی اش باعث شد تا شخصیت میکی ماوس (Mickey Mouse) را خلق کند، سفید برفی را خلق کند و ده ها شخصیت به یادماندنی و خاطره ساز دیگر را که کارتون های دوران بچگی مان هستند را خلق کند.

قبلا درباره والت دیزنی و شیوه موفقیت اش در بخش پرونده های مرموز یک مقاله اختصاصی منتشر شده که اگر تا به الان نخواندید، حتما پیشنهاد میکنیم بخوانید (اینجا)

 

 

 

آنتونی رابینز – عطش !طبق اعلامیه ای که آنتونی رابینز، سخنران انگیزشی، در وبسایتش منتشر کرده است… او برای اولین بار، به عنوان مشاور زندگی و اقتصادی شماره یک قاره آمریکا انتخاب شده است !

او بیش از 50 میلیون نفر را در سراسر کره خاکی کمک کرده است. نمونه آنرا در محصول «بیداری غول درون» دیدید. او ده ها کتاب، فایل صوتی و ویدیوی سخنرانی دارد که به شما میخواهد بگوید در زندگی ساکن نباشد، فعالیت کنید، پیشرفت کنید و از شکست ها تا رسیدن به موفقیت حرکت کنید.

وقتی از آنتونی رابینز پرسیدند «بزرگترین فضای خالی که بین افراد متوسط و افراد موفق وجود دارد را چه چیزی میتواند پر کند؟ پاسخ داد : عطش !»

افراد موفق، افراد عادی و معمولی بودند که عطش موفقیت بودند.
وقتی شما تشنه هستید و عطش فراوانی دارید تا موفقیت هایی بدست آورید، هیچ چیزی نمیتواند جلودار شما باشد.

آنتونی رابینز میگوید «وقتی افراد فوق موفق را نظاره میکنید، آنها برای برهه خاصی عطش موفقیت ندارند… آنها برای کل زندگی شان عطش موفقیت دارند»

او خودش عطش این را دارد تا به دیگران کمک کند. این عطش و تشنه ی کمک به دیگران بودن کمکش کرد تا در 38 سال گذشته به بیش از  50 میلیون نفر کمک کند تا زندگی شان را تغییر دهند.

کلام آخر؛
موفق ترین افراد، به خاطر اینکه به دنبال پول، شهرت یا قدرت بودند موفق نشدند. آنها موفق هستند چون یک نیرویی عمیق در وجودشان پیدا کردند که انگیزه شان را برای ادامه مسیر مهیا کند.




منبع: 12 سئو

چگونه انگیزه ایجاد کنیم ؟و انواع انگیزه ها چگونه اند؟

چگونه انگیزه ایجاد کنیم ؟

انگیزه به عنوان محرک اصلی برای زندگی ما نقش بسیار مهی دارد ، اگر بدانیم که چگونه انگیزه ایجاد کنیم ؟ می توانیم با سرعت بیشتری به سمت اهدافمان برویم و زندگی بهتری بسازیم

کلا عوامل ایجاد انگیزه در سه مورد خلاصه می شود:

۱-انگیزه بقا و زیستن

۲-انگیزه تشویق و تنبیه

۳-انگیختگی درونی

تمام کارهایی را که انجام می دهیم دلیلشان این سه مورد است.ما بدون انگیزه واین دلایل، دلیلی برای زندگی نخواهیم داشت

۱-انگیزه بقا:

چگونه انگیزه ایجاد کنیم

روزی را تجسم کنید که قرار مصاحبه شغلی دارید و بخاطر دیر بیدار شدن صبحانه را از دست داده اید در مسیر رفتن چشمانتان به تابلوهای غذا می افتد و تحریک می شوید، انگار گرسنگیتان بیشتر می شود جلوتر که می روید چشمتان به تابلو صبحانه آماده است می افتد ،نزدیک است دراین حالت با ماشین جلویی تصادف کنید، شما دچار حالتی انگیزشی شدید که بخاطر نیاز گرسنگیتان و عوامل سائق که همان تابلوهای غذا است ایجاد شده، این نوع انگیزه بخاطر نیازهای زیستن شکل می گیرد، یعنی نیاز های آب، غذا، اکسیژن در یک کلمه نیاز به زنده ماندن که اولین مورد ایجاد انگیزه است و شما تلاش می کنید که کمبودهای زیستی خود را برطرف کنید که انگیزه قدرتمندی است.

۲-تشویق (پاداش) ،تنبیه:چگونه انگیزه ایجاد کنیم

کارگر ساختمانی را در نظر بگیرید که روزی ۱۲ساعت کارسنگین ساختمانی انجام می دهد تا سر ماه حقوق مشخصی دریافت کند این حقوق تشویق و پاداش کارش می شود و این پاداش برایش ایجاد انگیزه می کند که روزی ۱۲ ساعت کار کند ، آیا اگر  پاداشی(حقوقی)نداشت حاضر می شد انقدر کار کند، اگر به همین شخص قول پاداش بیشتری بدهی حتی حاظر می شود در روز بیشتر از ۱۲ساعت کار کند.

  وقتی که دندان درد دارید را یادتان می آید که همه کارهایتان را تعطیل می کنید تا به دکتر بروید برای اینکه از دردش خلاص شوید این انگیزه ایجاد شده که به دکتر بروید یا کارگری که روزی ۱۲ساعت کار کند انگیزه نوع دوم است که برای بدست آوردن تشویق، پاداش، تاُیید،…وبرای فرار از تنبیه درد،رنج ایجاد می شود، ایجاد انگیزه از این طریق باعث پیشرفت فوق العاده بالای بشر در قرن های اخیر شده و به تکنولوژی های پیچیده ای رسیدن که بخاطر انگیزه ایجاد شده از این طریق است این انگیزه هم انگیزه قدرتمند اما وابسته است

۳-انگیختگی درونی:چگونه انگیزه ایجاد کنیم

حالتی فراتراز این دونوع انگیزه است ،افرادی که کارهایی انجام می دهند نه برای بقا، نه برای تشویق وپاداش، نه فرار از چیزی، بلکه برای کنجکاوی درونی، یادگیری، تجربه و رضایت درونی خودشان ،مثل کسانی که از بانجی جامپینگ می پرند(از ارتفاع ۴۰متری با طناب می پرند)یا کسانی که به قعر اقیانوس ها می روند برای تحقیق شخصی، کارهایی که هر کسی حاظر نیست انجام بدهد، این نوع انگیزه بخاطر تاُثیر فراوانش جدیداً مورد برسی جدی تر دانشمندان قرار گرفته است، بهینه ترین نوع ،این انگیزه می باشد که در ادامه بیشتر راجبه این انگیزه صحیت خواهیم کرد.

ایجاد انگیزه در هر کدام از این موارد کمک می کند که سوخت حرکتتان را فراهم کنید، هر کدام از این انگیزه ها تابعی از هم می باشد.

یاد گرفتن این روش ها کمکتان میکند بفهمید که چگونه انگیزه ایجاد کنید ؟

۱-در روش اول یعنی انگیزه زیستی می توانید موفقیت خودتان را گره بزنید به زنده ماندنتان ،مثلا کسانی بوده اند که در مرحله ای از زندگی موفقیت خودشان را گره زده اند به این جمله “یا میمیرم یا انجامش میدهم” و تمامی پل های پشت سرشان را خراب کرده اند تا دیگر راه برگشتی نداشته باشند .

این نوع ایجاد انگیزه کمی خطرناک است چرا که باید به راهتان خیلی ایمان داشته باشید ،اما قدرت بسیار زیادی دارد . جمله زیر نشات گرفته از این نوع انگیزه است“جایی که آخرین گزینه شما قوی بودن باشد قوی خواهید بود”

در پاسخ به سوال چگونه انگیزه ایجاد کنیم ؟ در حالت دوم یعنی انگیزه تشویق و تنبیه نیازی نیست تلاش زیادی بکنیم زیرا که این حالت را پیش فرض همه آموخته ایم ،در مدارس به یاد داده اند که برای فرار از تنبیه و رسیدن به نمره خوب باید درس بخوانیم.

در قرن ۲۱ بیشترین نوع انگیزه این نوع انگیزه است و فقط ما باید یاد بگیریم که از این نوع انگیزه در راه اهدافمان استفاده کنیم مثلا برای خودمان هدفی تعیین کنیم و پاداشی مشروط به رسیدن به آن برای خودمان تعیین کنیم

سومین راهی که میتوانیم به سوال “ چگونه انگیزه ایجاد کنیم ” پاسخ دهیم؟ “انگیزه درونی است ،این انگیزه ماندگارترین و بهترین نوع انگیزه است .

در نوع اول انگیزه شاید همه جا نتوانیم از انگیزه زیستی استفاده کنیم ،در نوع دوم انگیزه ،انگیزه ما وابسته است و گاهی اوقات عملکرد ما را پایین می آورد اما در انگیزه درونی هیچ کس و هیچ چیز به غیر از خودتان در آن دخیل نیست و می توانید با رسیدن به این نوع انگیزه حس استقلال را در خودتان بوجود بیاورید .

در این نوع انگیزه شما باید برای اثبات به خودتان و رضایت درونیتان تلاش کنید و استفاده از این نوع انگیزه نیازمند یاد گیری اطلاعاتی خاص است که در آینده به آن ها اشاره خواهیم کرد

برای به نتیجه رسیدن در اهدافتان باید این انگیزه ها را در خودتان بوجود بیاورید و به عملکرد تبدیلش کنید ،اینگونه انگیزه شما نیز تقویت می گردد شما با ایجاد انگیزه موفقیت خود را هموارتر می کنید




منبع: تاروج

40 نکته در باب افزایش انگیزه دانش آموزان

انگیزه، حالات درونی فرد است که موجب تداوم رفتارش تا رسیدن به هدف می‌شود. انگیزه ارتباط مستقیم و مثبت با پیشرفت تحصیلی دارد.

 

 

به همین علت علاوه بر آنکه انگیزه وسیله‌ای برای پیشرفت تحصیلی در نظر گرفته می‌‌شود، گاهی از آن به عنوان هدف نیز نام برده می‌شود، زیرا با افزایش انگیزه، پیشرفت تحصیلی نیز پدید می‌آید.

 

 

از آنجا که هوش و استعداد تحصیلی به‌عنوان دو عامل اساسی در پیشرفت تحصیلی، کمتر تحت تأثیر معلم یا مربی واقع می‌شود، سعی بر آن است که با افزایش انگیزه دانش‌آموزان حداکثر بهره‌وری از هوش صورت گیرد. زیرا در حالت مساوی برابری هوش و استعداد تحصیلی افراد، مشاهده شده است که پیشرفت تحصیلی افراد با انگیزه چشمگیرتر بوده است. با وجود آنکه معلمان در تغییر هوش و استعداد تحصیلی نقش چندانی ندارند، ولی می‌توانند در بالا بردن انگیزهدانش‌‌آموزان مفید واقع شوند.

 

 

دانش اموزان

 

 

انگیزه به دو نوع درونی و بیرونی قابل تقسیم است. از انگیزه بیرونی می‌توان به تقویت‌کننده‌هایی چون پول، تائید، محبت، احترام، نمره و از تقویت‌کننده‌های درونی می‌توان به رضایت خاطر و احساس خوب از یادگیری اشاره کرد.

 

 

آنچه که بیشتر موجب رفتار خود‌جوش می‌شود، انگیزه درونی است. هدف عمده فعالیت‌های پرورشی معلم یا مربی این است که دانش‌آموز به تدریج از انگیزه‌های بیرونی به سمت انگیزه‌های درونی هدایت شود.

 

 

تفاوت اساسی افراد دارای انگیزه درونی با افراد دارای انگیزه بیرونی این است که افراد با انگیزه درونی احساس کفایت بیشتری در خود دارند و کمتر به دیگران اجازه می‌دهند که محرک رفتارشان شوند. این گروه از دانش‌آموزان، خود تعیین کننده رفتارها هستند و به خاطر کفایتی که در خود احساس می‌کنند، باور دارند که می‌توانند با رفتارشان بر محیط خود تأثیر بگذارند.

 

 

این گروه از دانش آموزان با انگیزه درون‌گرا، تصورشان این است که موفقیت و عدم موفقیت در تحصیل به خاطر نحوه رفتار صحیح یا غلط خودشان است.

 

 

اما برخلاف آنها، دانش‌آموزان باانگیزه برون‌گرا، احساس بی‌کفایتی یا کفایت کمم داشته و همواره تصور می‌کنند که موفقیت آنها تحت تأثیر عوامل محیطی نظیر:

 

معلم و سوالات سخت است. این گروه از دانش‌آموزان حتی اگر درس بخوانند، باز هم موفقیت چندانی نخواهند داشت. چرا که اندک تلاش آنها به خاطر همان انگیزه‌های بیرونی، همچون فرار از تنبیه یا کسب خواست معلم است. اینان در صورت کسب موفقیت اندک هم آن را به شانس و تصادف نسبت می‌دهند و نه به تلاش و استعداد خود.

 

این دانش‌آموزان حتی اگر نیم‌نگاهی به موفقیت داشته باشند، آنقدر آن را صعب‌الوصول می‌دانند که دست به عمل نمی‌زنند، در نتیجه هرگز طعم موفقیت را نخواهند چشید.

 

در حقیقت گام اول در برخورد با این افراد چشاندن طعم موفقیت به آنها و درهم شکستن تصور منفی آنها در مورد دستیابی به موفقیت است. در این صورت است که «موفقیت»، «موفقیت» می‌آورد.

 

از آنجایی که انسان آمادگی دارد تا فعالیت‌ها و تصوراتش را تعمیم دهد، موفقیت در یک درس منجر به موفقیت در دروس دیگر می‌شود و این موضوع در مورد دروس اصلی هر رشته مهم‌تر است.

 

 

دانش آموز

 

 

درواقع، ضعف درسی در این دروس منجر به بی‌علاقگی به تحصیل و گاهی حتی ترک تحصیلمی‌شود و البته عکس آن هم صادق است. به همین علت به معلمان دروس اصلی هر رشته توصیه می‌شود، شرایط آموزشی و امتحانی را مطلوب نمایند و با ارزشیابی‌های مناسب فضای کلاس را لذت‌بخش کنند.

 

 

به طورکلی به‌منظور افزایش انگیزه دانش‌آموزان و سوق دادن آنها به سمت درونی شدن انگیزه‌ها راهکارهای زیر توصیه می‌شود:

 

 

1 - سعی کنیم اولویت تجربه‌های دانش‌آموزان برای آنها جالب باشد، احساس موفقیت اولیه اعتماد به نفس آنها را افزایش می‌دهد. این موضوع در مسابقات ورزشی نیز مشهود است.

 

 

2 - برای موفقیت دانش‌آموزان پاداش در نظر بگیریم. منتظر نباشیم تا افت تحصیلی اتفاق افتد و سپس موفقیت را تحسین کنیم.

 

 

3 - با احترام گذاشتن به تفاوت‌های فردی دانش‌آموزان، هرگز آنها را با یکدیگر مقایسه نکنیم.

 

 

4 - دانش‌آموزان را در کلاس کمتر درگیر مسائل عاطفی منفی نمائیم و نسبت به حساسیت‌های عاطفی آنان آشنا و در کاهش آن کوشا باشیم. سخت‌گیری و انضباط شدید، تبعیض، بیان قضاوت‌های منفی و خبرهای ناخوشایند از جمله عواملی است که موجب درگیری ذهنی و کاهش علاقه به یادگیری می‌شود.

 

 

5 - بلافاصله پس از آزمون یا پرسش کلاسی، دانش‌آموزان را از نتیجه کار آگاه کنید.

 

 

6 - برای اینکه دانش‌آموز بداند، در طول تدریس به‌دنبال آموختن به چیزی باشد، بیان اهداف آموزشی مورد انتظار از او را در ابتدای درس فراموش نکنیم.

 

 

7 - چگونگی یادگیری و نحوه انجام کار برای دانش‌آموز مشخص شود.

 

 

8 - به‌منظور افزایش حس کفایت در دانش‌آموز از او بخواهیم مطالب یاد گرفته شده را به دوستان یا کلاس آموزش دهد.

 

 

9 - در مورد مشکلات درسی دانش‌آموز و ریشه‌یابی آن، با او تبادل نظر و گفت‌وگو کنیم.

 

 

10 - تشویق کلامی در کلاس، به صورت انفرادی بسیار حائز اهمیت است.

 

 

دانش آموز

 

 

11 - مطالب درسی را به ترتیب از ساده به دشوار مطرح کنیم.

 

 

12 - از بروز رقابت ناسالم در بین دانش‌آموزان پیشگیری شود.

 

 

13 - در فرآیند آموزش متکلم وحده نباشیم و یادگیرندگان را در یادگیری مشارکت دهیم.

 

 

14 - علاقه به دانش‌آموزان و تعلق خاطر و اهمیت دادن به یکایک آنها، سطح انگیزه‌ها را افزایش می‌دهد.

 

 

15 - آموزش را با «تهدید» پیش نبریم.

 

 

16 - برای دانش‌آموزان با انگیزه، خوراک علمی کافی داشته باشیم.

 

 

17 - با محول کردن مسئولیت به دانش‌آموزان کم توجه، آنان را به رفتارهای مثبت هدایت و علل کم‌توجهی در آنها را بررسی کنید.

 

 

18 - شیوه‌های تدریس را از سنتی به شیوه‌های روز تغییر داده و با استفاده از تکنولوژی آموزشی، حواس پنجگانه دانش‌آموزان را به کار گیریم.

 

 

19 - میان درس کلاس و مسائل زندگی که به وسیله همان درس قابل حل است، ارتباط برقرار کنیم.

 

 

20 - تدریس را با طرح مطالب و پرسش‌های جالب توجه آغاز کرده و با تحریک حس کنجکاوی، دانش‌آموزان را برانگیخته‌تر سازیم.

 

 

21 - به وضعیت جسمانی دانش‌آموزان توجه کرده و علل جسمی بی‌توجهی و کاهش انگیزه آنان را بیابیم.

 

 

22 - محیط کلاس را با طراحی زیبا و مناسب، جذاب سازیم تا مانع بروز کسالت روحی شویم.

 

 

 

 

 

23 - با فرهنگ و تاریخچه زندگی افراد مدرسه یا محله‌ای که در آن تدریس می‌کنیم، آشنا شده و در طول تدریس از مثال‌های آشنا استفاده کنیم.

 

 

24 - به منظور اطلاع از نتیجه فعالیت درسی دانش‌آموزان و ارائه بازخورد به موقع و مناسب، تکالیف آنان را بلافاصله در جلسه بعدی ملاحظه و با رفع اشکالات، جنبه‌های مثبت را تشویق کنید.

 

 

25 - در گرفتن آزمون و امتحان به قول خود عمل کنیم.

 

 

26 - زمان یادگیری باید در حد توان دانش‌آموز باشد. برای تجدید قوا و انگیزه در میان کلاس از وقت تفریح و استراحت غافل نشویم.

 

 

27 - دانش‌آموز را از میزان پیشرفت خود آگاه سازیم تا بداند برای رسیدن به هدف چه گام‌های دیگری بردارد.

 

 

28 - به لحاظ اخلاقی و ایجاد انگیزه، همیشه خوش‌اخلاق و خوش‌رو باشیم.

 

 

29 - به منظور افزایش حس کفایت و مشارکت در ارائه دروس از نظرات دانش‌آموزان استفاده کنیم.

 

 

30 - مطمئن باشیم که توجه دانش‌آموزان برای شروع تدریس آماده است.

 

 

31 - تمام مطالب دشوار را یکجا و در یک جلسه آموزش ندهیم.

 

 

32 - به خاطر داشته باشیم، توجه افراطی به دانش‌آموزان (قوی یا ضعیف) موجب متشنج شدن فضای کلاس می‌شود.

 

 

33 - دانش‌آموزان را به گروه‌های «خوب»، «بد» و «ضعیف» تقسیم‌بندی نکنیم.

 

 

34 - از ورود به موضوعات حاشیه‌ای که منجر به انحراف توجه کلاس می‌شود، بپرهیزیم.

 

 

35 - با ایجاد جلسات بحث و تحلیل به دانش آموزان فرصت تفکر و اظهار نظر بدهیم.

 

 

36 - هرگز دانش‌آموزان را مجبور به انجام فعالیت‌های تحقیرکننده نظیر «جریمه» نکنیم.

 

 

37 - به افراد درون‌گرا، کمرو، مضطرب که تمایلی به ابراز وجود ندارند، توجه کرده و با تقویت رفتارهای مثبت، آنها را به مشارکت در بحث‌های کلاسی و کارهای گروهی تشویق کنیم.

 

 

38 - در روش‌های تدریس، کنفرانس و سمینار را مد نظر قرار دهیم.

 

 

39 - تأکید بر نمره، اضطراب دانش‌آموزان را افزایش می‌دهد و مانع از توجه کامل به موضوع درس می‌شود. این دانش‌آموزان با وجود تلاش زیاد از نمرات پایینی برخوردارند و به تدریج رابطه میان تلاش و نتیجه را نادیده می گیرند که در نهایت منجر به از دست رفتن انگیزه خواهد شد.

 

 

40 - گاهی از تجربه‌های دوران تحصیل و شکست‌ها و موفقیت‌های خود برای دانش‌آموزان صحبت کنید.





منبع: بیتوته

۱۵ راه حفظ انگیزه شخصی

اغلب ما خواهان تغییر هستیم اما در اقدام به منظور تغییر با دشواری روبه‌رو هستیم. اشکال اینجا است که برای لذت کوتاه‌مدت بیش از لذت بلندمدت ارزش قائل هستیم. در ادامه مطلب به نکاتی اشاره کرده‌ام که با رعایت آن بر میزان انگیزه خود می‌افزایید.

۱.نتیجه تغییر نکردن را در ذهن خود تصور کنید

اشخاص اغلب فکر می‌کنند که ناراحتی تغییر کردن یا دست به کار شدن از کاری صورت ندادن بیشتر است. از این رو برای تغییر کردن باید این طرز فکر را تغییر دهیم. به این فکر کنید یا این صحنه را در ذهنتان مجسم کنید که اگر تغییر نکنید چه اتفاقی می‌افتد. این صحنه را به قدری جدی ببینید و نتیجه را چنان هراسناک تصویر کنید که ناراحتی آن از ناراحتی ناشی از دست به کار شدن و کاری صورت دادن بیشتر باشد.

۲نتیجه تغییر کردن را در ذهن خود تصور کنید

نتیجه بعد از تغییر کردن را در ذهن خود تصور کنید. ببینید که چگونه به نظر خواهید رسید، چه احساسی خواهید داشت، چگونه خود را خواهید دید و دیگران درباره شما چه نظری پیدا خواهند کرد. فایده و حاصل این فرآیند به قدر کافی دلیلی فراهم می‌کنند که فورا در رفتار خود تجدید نظر کنید.

۳تن به خطر بدهید،‌ کار متفاوتی صورت دهید

اگر به رفتار سابق خود ادامه دهید نباید انتظار تغییری داشته باشید. تغییر در صورت داشتن انگیزه حاصل می‌شود و اگر به نتیجه نهایی فکر کنیم انگیزه‌مان افزایش می‌یابد. اگر واقعا به این نتیجه برسید که ذهن انسان لذت را بیش از درد می‌خواهد، انگیزه عمل بیشتری پیدا می‌کنید.

۴تصویر ذهنی خود را تغییر دهید

تصویر ذهنی شما تحت تاثیر هدف‌ها، مقصودها، باورها و نیز حوادث زندگی شما و موفقیت‌هایی که به دست می‌آورید تغییر می‌کنند. تصویر ذهنی تحت تاثیر شرایط محیطی نیز تغییر می‌کند. تصویر ذهنی ما با تغییر رفتار ذهن هشیار یا نیمه هشیار هم تغییر می‌کند.

۵هدف‌گذاری کنید

برای رسیدن به انگیزه بیشتر باید هدفمند باشید.

۶با اشخاص باانگیزه معاشرت کنید

با کسانی معاشرت کنید که از انگیزه کافی برخوردار باشند. بی‌انگیزه‌ها روحیه شما را از بین می‌برند. انگیزه می‌تواند واگیردار باشد، ‌به خصوص اگر در محیط مناسبی قرار داشته باشیم. هر چه با اشخاص با انگیزه‌ بیشتر معاشرت کنیم، انگیزه بیشتری پیدا می‌کنیم.

۷از تصدیق‌های مثبت استفاده کنید

چرا از عباراتی مانند «نمی‌توانم»، «می‌ترسم» استفاده کنیم؟ می‌توانیم از عبارات خلاف این‌ها استفاده کنیم. گاه برای همرنگ شدن با دیگران بیش از حد فروتن می‌شویم. اما در اعماق وجود خود می‌دانیم که هر چه از تصدیق‌های مثبت بیشتر استفاده کنیم به نتایج مثبت‌تری دست می‌یابیم.

۸برای رسیدن به انگیزه متعهد شوید

تصمیم بگیرید که به انگیزه لازم دست پیدا کنید. امروز و همه روز به این مهم متعهد گردید. به تنها چیزی که احتیاج دارید تصمیم‌گیری است.

۹پیشرفت خود را ارزیابی کنید

توجه به پیشرفت‌های خود به شما انگیزه می‌دهد. اکثر افراد در شروع سال هدف‌هایی را برای خود در نظر می‌گیرند. در شروع سال خیلی‌ها به موقعیت در ۱۲ ماهی که گذشته است نگاه می‌کنند. اگر موفق نبوده‌اند، کاملا قابل درک است که انگیزه چندانی نداشته باشند. اما اگر دوازده ماه گذشته موفقیت انگیز بوده است، کاملا قابل درک است که از انگیزه بیشتری برخوردار باشند.

۱۰چالش‌های واقع‌بینانه‌ای در نظر بگیرید

اگر هدف و چالشی را برای خود در نظر بگیرید اما در اعماق وجود خود بدانید که نمی‌توانید به آن دست یابید، انگیزه لازم را پیدا نمی‌کنید.

این شرایط را در بسیاری از موسسات و سازمان‌های اقتصادی، به خصوص در بخش فروش مشاهده کرده‌ام. مدیر فروش میزان فروش را برای فروشندگان خود در نظر می‌گیرد که آن‌ها می‌دانند هرگز به آن نمی‌رسند. به همین دلیل از انگیزه کافی بی‌بهره می‌شوند. اینگونه نه تنها انگیزه از دست می‌رود، بلکه جای آن را فقدان انگیزه پر می‌کند.

۱۱به دیگران انگیزه بدهید

سعی کنید هر روز به دیگران انگیزه بدهید. هر چه از خود بیشتر مایه بگذارید بیشتر نصیب می‌برید.

۱۲به آموختن توجه داشته باشید

انگیزه در اثر فراگرفتن نقطه نظرهای جدید افزایش می‌یابد. عادت کنید که به طور مرتب کتاب و نوارهای آموزشی تهیه کنید. برای خود کتابخانه‌ای بسازید. اتومبیل خود را به محلی برای آموختن تبدیل کنید. توجه داشته باشید که شنیدن و فراگرفتن نقطه نظرهای جدید به ما انگیزه بیشتری می‌دهد.

۱۳به سلامتی و آمادگی جسمانی خود توجه کنید

از آغاز فعالیت سخنرانی چند دقیقه‌ای به اتاق خلوتی می‌رفتم و نرمش می‌کردم. در تمام زندگی خود به این نتیجه رسیده‌ام که هر قدر آمادگی جسمانی بیشتری داشته باشم ذهنم آماده‌تر و سرحال‌تر می‌شود.

به ندرت به اشخاص پرانگیزه‌ای بر می‌خورید که در برابر آمادگی جسمانی خود احساس مسئولیت نکنند، اغلب صاحبان انگیزه به برنامه غذایی و آمادگی جسمانی خود بها می‌دهند.

۱۴انگیزه بخشیدن را متوقف نکنید

انگیزه نوسان می‌کند. مدیران به این نتیجه رسیده‌اند که انگیزه کارکنان برای همیشه دوام نمی‌آورد. ایجاد انگیزه فرآیندی ادامه‌دار است و به همین دلیل وظیفه من و شما است که به این مهم رسیدگی کنیم.

۱۵برنامه‌های بهسازی و رشد شخصی را رعایت کنید

نکته مهمی است که باید به آن توجه داشت. در شرایطی که کتاب‌ها، نوارها و مقالات متعددی درباره ایجاد انگیزه منتشر می‌شوند، تعداد فزاینده‌ای از مردم از آن‌ها استفاده می‌کنند.

در اغلب سمینارها به کسانی برمی‌خورم که از جایشان بر می‌خیزند، حرف می‌زنند و سوالات مختلفی مطرح می‌سازند. اما باید توجه داشت که در این زمینه مهم این است که از علم و اطلاع خود استفاده کنید. کافی نیست که کتاب پشت کتاب بخوانید و در سمینارهای مختلف شرکت نمایید.



منبع: 1 تا 1