6 استراتژی افراد با انگیزه که باعث تفاوت آنها با دیگران می‌شود

وقتی که از خواب صبحگاهی بیدار می‌شوید اولین چیزی که به ذهنتان می‌آید، چیست؟ آیا به فکر املت درست کردن برای صبحانه هستید؟ یا به این فکر می‌کنید که در جلسه سه ساعته چه چیزی بگویید؟ شاید هم دراز کشیده باشید و به سقف زل زده اید و چیزی در ذهنتان نباشد.

انگیزه شاه‌کلید هستی و زندگی ماست و ما را به حرکت وامی‌دارد. بدون انگیزه همانند فردی گمشده، سرگردان و حیران هستیم. هرچند اغلبِ ما برای ادامه زندگی دارای انگیزه هستیم، همیشه افرادی هستند که یک قدم از ما جلوتر بوده و براساس انگیزه خود حرکت می‌کنند.

افراد دارای انگیزه بالا از هر نظر با دیگران متفاوت هستند. اگر چه در حال حاضر دارای انگیزه پایینی هستید، اما هیچوقت برای شروع کاری دیر نیست. فرقی ندارد که کی هستید و در چه جایگاهی قرار دارید، شما می‌توانید یک فرد باانگیزه شوید. اولین قدم برای باانگیزه شدن می تواند شرکت در سمینار موفقیت باشد.

سمینار بزرگ موفقیت – استاد احمد محمدی

شش روش وجود دارد که شما می‌توانید با کمک آنها خود را به فردی با انگیزه‌ی بالا تبدیل کنید و زمانی که باانگیزه شدید مطمئنم که متفاوت بودن را احساس می‌کنید.

1. از همین حالا برنامه‌ریزی کنید

اگر می‌خواهید که فردی باانگیزه باشید لازم است که مطابق با خواسته‌ها و نیازهایتان برنامه‌ریزی کنید و همت کنید هر روز تعدادی از آن‌ها را انجام دهید. شیوه کار بدین صورت است که هر شب قبل از خواب کارهایی را که قرار است روز بعد انجام دهید، فهرست‌بندی کنید و کارهایی را که امروز انجام داده‌اید، از لیست خط بزنید. این شیوه کار شما را آسان‌تر می‌کند.  نه تنها تعداد دقیق فعالیت‌های خود را مدنظر داشته باشید، بلکه تمام برنامه‌تان را پیاده کنید.   مثلاً اگر شما مشتاق کاهش وزن هستید، می‌توانید دفترچه‌ای که رژیم غذایی خود را در آن می‌نویسید، نگه دارید و هر روز مطابق برنامه پیش بروید. هر شب می‌توانید برنامه‌ای بریزید که کدام رژیم غذایی را برای روز بعد استفاده کنید. با دنبال کردن برنامه روزانه، سرانجام به اهداف نهایی خود خواهید رسید.

شخصی به اسم فرانک را می‌شناسم که عادت داشت صبح دیر از خواب بیدار شود و زندگی عادی را بگذراند. او برای حل مشکلات انگیزه داشت. از طرفی شخصی به نام جِرِمی هم بود که عادت داشت از قبل برنامه روزانه خود را بریزد، موانع پیش‌رو را پیش‌بینی کند و در پیدا کردن راهکارهای لازم برای مقابله با آن ماهر شود. فرانک و جرمی هم‌سن هستند و سطح تحصیلات این دو یکسان است. پس تفاوت آنها چیست؟ جرمی بیش از 200,000 دلار در سال به دست می‌آورد و یک مرسدس بنز را در اختیار دارد و فرانک 60,000 دلار و یک ولوو دارد.

2. هرگز تسلیم نشوید

شیوه دیگر برای به دست آوردن انگیزه، استقامت و پایداری است. در صحبت‌هایتان نباید واژه‌ی «غیرممکن» بیاورید. مهم نیست که اهدافتان چقدر بعید به نظر برسند، شما تلاش و کوشش کنید تا سرانجام به هدف خود برسید. حتی اگر مشکلی هم برایتان رخ دهد، از تلاش دست نکشید. به هدف خود متعهد باشید و تا زمانی که به آن نرسیده‌اید، به سعی و کوشش ادامه دهید.

هر جایی که جلو دید است مثل آینه حمام یا بدنه یخچال نوشته‌های تشویق کننده مثل “ تو می‌توانی این کار را انجام دهی“، “ باورهایت را متوقف نکن” قرار دهید. زمانی که در موقعیتی بسیار دشوار قرار گرفتید و احساس کردید که هیچ راه برون رفتی از آن ندارید، به شادی و خوشی پس از رسیدن به موفقیت فکر کنید. موسیقی گوش کنید که به شما روحیه می‌دهد و با خود بگویید “من می‌توانم و اینچنین خواهد شد”. به یاد داشته باشید که هیچ کسی جزخود شما نمی‌تواند مانع حرکت شما شود.

3. طفره نروید و به اصل موضوع بپردازید

زمانی‌که من می‌گویم ” در اولین هفته ماه اکتبر باید دو کیلو وزن کم کنم” هدفم مشخص‌تر است نسبت به وقتی که می‌گویم” باید طی چند ماه وزن کم کنم”. هنگامی که می‌گویم اهداف من یک یا بیست عدد است، تعداد آنها را مشخص کرده‌ام پس از آن باید آنها را براساس اهمیتشان سازمان‌دهی کنم. زمانی که به یک هدفی می‌رسید، به راحتی آن را از لیست خط می‌زنید و به سراغ هدف بعدی می‌روید. این ترفندهای ساده می‌تواند به شما کمک کند تا پیوسته و آرام به اهدافتان برسید و دقیقاً بدانید که چه مقدار دیگر باید تلاش کنید. چه تعداد هدف دارید؟ پنج تا! ده تا! یا بیشتر. اهمیتی ندارد. فقط زمان رسیدن به اهدافخود را مشخص سازید. در صورت لزوم، از یک دوست بخواهید که زمان مقرر رسیدن به اهدافتان را به شما یادآوری کند. اگر می‌خواهید چیزی به دست بیاورید، باید آن را در مدت زمان محدودی انجام دهید.

4. باور خود را از دست ندهید

شما نباید باور خود را از دست بدهید. انجام چنین کاری اعتماد به نفس و میزان انگیزه شما را کم می‌کند. هر زمان که موفق هستید، به خاطر آن خوشحال باشید و با انجام کاری که دوست دارید مثل تماشای فیلم مورد علاقه‌تان خودتان را شاد کنید. پاداش دادن باعث می‌شود که به خودتان باور داشته باشید. اگر شما باور داشته باشید که می‌توانید آن کارهایی را انجام دهید که شما را به اهدافتان نزدیکتر می‌سازد، هیچ چیز نمی‌تواند شما را در مسیر رسیدن به موفقیت بازدارد.

5. سخت‌کوش باشید

صرف اینکه آرزوی چیزی را در سر داشته باشید و هیچ تلاشی نکنید، شما را به جایی نمی‌رساند. شما می‌خواهید که پیشرفت داشته باشید؟ پس باید تمام طول روز و با تمام توان کار کنید. در پایان روز زمانی‌که تمام کارهای معین شده برای آن روز را انجام دادید، به این نتیجه می‌رسید که واقعاً این همه تلاش ارزشش را داشت.

6. لبخند بزنید

مهم نیست که در مسیر زندگی‌تان چه مشکلاتی وجود دارد، همیشه لبخند بزنید و اهداف خود را دنبال کنید. در غیر اینصورت زندگی شما را از پای درمی‌آورد و آرزوهایتان نیز بر باد فنا خواهد رفت. برای رسیدن به آن چیزی که دوست دارید، باید مثبت‌اندیش باشید و جنبه‌ی روشن زندگی خود را در نظر داشته باشید. سعی کنید با افرادی سر و کار داشته باشید که به شما انگیزه می‌دهند. از خانه بیرون بروید و شاهد زیبایی طبیعت باشید. مهمتر از همه اینکه بتوانید به جای منفی دیدن، ویژگی‌های خوب هر فرد یا چیزی را ببینید. به شما اطمینان می‌دهم که اگر اینگونه رفتار کنید احساس شادی و سبکبالی بیشتری می‌کنید. انجام این شش راهکار باعث می‌شود که شما با اهدافی واضح و مشخص در ذهن، برنامه‌ای آماده و لبخند بر لب از خواب صبحگاهی بیدار شوید و زمانی فرا می‌رسد که شما فردی باانگیزه می‌شود.



منبع: بازارآکادمی

افزایش انگیزه به شیوه افراد پیشگام

موفق بودن و دست‌یابی به اهداف و آرزوها نیازمند داشتن انگیزه، پشتکار فراوان، شناسایی استعدادهای خود و استفاده درست از منابع است.

 رائول دیویس جونیور، دانش‌آموز ۲۲ ساله‌ی کالج توانست با مطرح کردن یک درخواست زندگی خویش را تغییر دهد. او از شرکتی که علاقه‌مند به فعالیت در آن بود تقاضا کرد که در صورت نیاز در آن‌جا به عنوان کارآموز مشغول به کار شود، ولی شرکت درخواست او را قبول نکرد. با این حال شخصیت رائول به‌ گونه‌ای بود که هیچ وقت دل‌سرد نمی‌شد و دست از تلاش نمی‌کشید به همین علت درخواست خود را مجددا تکرار کرد. سرانجام تلاش‌ها و پیگیری‌های وی به نتیجه رسید و شرکت تقاضای او را قبول کرد. با اینکه دیویس فقط ۱۵ ساعت در هفته کار می‌کرد و هم‌زمان به تحصیل خود در مدرسه ادامه می‌داد در سن ۲۴ سالگی به یکی از بهترین فروشنده‌‌های آن شرکت تبدیل شد. بعد از مدتی وی اقدام به پایه‌گذاری شرکت خود کرد و به عنوان مشاور، افراد زیادی را در زمینه کسب‌و‌کار راهنمایی کرد، وی هم‌چنین در انجمن‌ها و جلسه‌های کارآفرینی که در کاخ سفید برگزار می‌شد شرکت می‌کرد.

دیویس کتابی را به اسم “چگونه مبتکران , طراحان و افراد خلاق می‌توانند به شما انگیزه دهند تا در زندگی موفق شوید “با همکاری کتی پالاکوف و دکتر پل آدر نوشته است. این کتاب می‌تواند راهنمای خوبی برای همه جهت برطرف کردن موانع رسیدن به موفقیت باشد.کتی پالکوف مربی، نویسنده و کارآفرین سریالی موفقی است که جوایز فراوانی را بابت ریسک‌ها و سرمایه‌گذاری‌های خود بدست آورده است. آدر نیز به عنوان مشاور در زمینه ساختار سازمانی، تکنولوژی، مدیریت داده‌ها و محیط کاری با شرکت‌های متعددی همکاری می‌کند.

دیویس و همکارانش در این کتاب در مورد کسانی سخن می‌گویند که تلاش می‌کنند دیدگاه‌ها، ایده‌ها، نوآوری‌ها و خلاقیت‌های جدیدی در زمینه کسب و کار به وجود آورند. این افراد باورها وشیوه‌ها و رسوم قدیمی غلط را زیر سوال می‌برند و راهکارهای جدیدی را به جای آن‌ها پیشنهاد می‌دهند. آن‌ها این افراد را پیشگام می‌نامند.

افراد پیشگام

مولفین کتاب در طی تحقیق‌های خود با کار آفرینان، رهبران و مشاوران کسب‌و‌کار زیادی گفت‌و‌گو کرده‌اند. طبق نتایج صحبت‌ها و تحقیقات آن‌ها، بدون پیشگامان (به‌عنوان مثال) در حال حاضر میلیون‌ها نفر قادر نبودند که با یک‌دیگر از طریق فیسبوک ارتباط برقرار کنند، به احتمال زیاد انسان‌ها طول عمر کوتاه‌تری نسبت به زمان حال داشتند و بر اثر عدم پیشرفت اجتماعی تعداد زیادی از مسائل جهان بدون راه حل باقی می‌ماند. جامعه به پیشگامان و هچنین به افرادی نیاز دارد که پیشگامان را جهت بهتر انجام دادن کارهایشان همراهی کنند.

دیویس و تیمش این افراد را به چند دسته تقسیم می‌کنند: گروه اول افرادی هستند که به سخنان پیشگامان گوش می‌دهند و آن‌ها را جهت شکوفایی و به ثمر رسیدن هر چه بیشتر ایده‌هایشان یاری می‌کنند و نقش حمایتی دارند (حمایت‌کنندگان). گروه دوم روی علایق و تمایلات آن‌ها تمرکز می‌کنند و سعی دارند تا میزان تاثیر و علایق آنان را افزایش دهند (افراد انگیزه‌بخش). گروه سوم افرادی مانند ارسطو و افلاطون هستند که مفاهیم سخت و دشوار را آسان‌تر توضیح می‌دهند تا پیشگامان ایده‌های خود را بهبود بخشند (روشنفکران). گروه چهارم با درک نوع زندگی و تفاوت‌های رفتاری پیشگامان سعی می‌کنند از آن‌ها درمقابل افرادی که قادر به درکشان نیستند محافظت کنند (محافظان یا حامیان).

دیویس برای توضیح افراد گروه چهارم مثال قابل لمسی از دو قهرمان افسانه‌ای فیلم های مرد‌آهنی و انتقام‌جویان آورده است، تونی استارک و پپر پاتز.  تونی سرمایه‌داری ثروتمند است که رابطه‌ا‌‌ی توام با عشق و نفرت با شخصیت و انسانیت خود دارد. او یک نابغه و مخترع است ولی اعتماد به نفس لازم را ندارد و در مواقع سخت و دشوار بیشتر به نقاط ضعف خود توجه می کند. پاپر محافظت کننده تونی است. او توانایی پیش گویی کارهایی که تونی قصد دارد انجام دهد را دارد و خصوصیاتش به او اجازه می دهد تا حس ناامیدی و انزجار و دلسردی تونی را متوقف کند. پاپر در واقع تنها چیزی است که تونی برای محافظت از خود و روح خود در برابر خطرهای مداوم و حتی برای پیروزی و پیشرفت نیاز دارد.

افراد پیشگام همیشه تمایل دارند تا حرکتی رو به جلو داشته باشند و مداوم در حال پیشرفت باشند و به ندرت زمانی را صرف نگاه کردن به گذشته می‌کنند. جایی که از آن آمده‌اند، جایی که در آن زندگی می‌کنند و جایی که در پایان سال یا بعدا می‌خواهند آنجا باشند. به همین دلیل حتی مواقعی که در اطراف خود حامیان و محافظانی دارند زمان‌های سخت و دشواری را برای شناخت هرچه بیشتر خود سپری می‌کنند و نمی‌توانند این کار را به شخص دیگری واگذار کنند. کتاب این موضوع را خودشناسی کلی می‌نامد. 

برنامه ریزی

اوایل هر سال زمان مناسبی برای نوشتن اهداف و برنامه ریزی برای دست‌یابی به اهداف است.پیشنهاد می‌کنیم برای این ‌که بدانید شما نیز خصوصیات یک فرد پیشگام را دارا هستید یا نه، به سوال‌های زیر از کتاب مذکور جواب دهید: 

۱- در دوره‌ی کودکی چه دیدگاهی نسبت به آینده‌ی خود داشتید و قصد داشتید به چگونه فردی تبدیل شوید؟

۲- آیا لحظه‌ی تاثیرگذاری در زندگی شما وجود داشته که شما را در مسیر مورد نظرتان قرار دهد؟

۳- شما چه ماموریتی در زندگی دارید؟ آن را چگونه توصیف می‌کنید؟

۴- به نظر شما چه تفاوتی بین افرادی که تاثیری بر این جهان می‌گذارند و افرادی که هیچ تاثیری نمی‌گذارند وجود دارد؟

۵- افراد مبتکر و نوآور فرصت‌ها وموقعیت‌های جدیدی را بوجود می‌آوردند، افراد خلاق توانایی تغییر شرایط را دارا هستند و افراد بنیان‌گذار از توانایی و جسارت شروع کارهای جدید برخوردار هستند. شما جزو کدام دسته اید؟ چرا؟

۶- چه انگیزه‌ای می‌تواند سبب تبدیل شدن شما به یک فرد پیشگام شود؟

۷- چه عواملی باعث افزایش انگیزه در شما می‌شوند؟

۸- کدام موارد می‌توانند سرعت موفقیت شما را افزایش دهند؟

و سرانجام مهمترین سوال این است که: 

۹- چه عواملی می‌توانند سبب کاهش یا از بین رفتن انگیزه شما برای ادامه کار شوند؟ آیا شما توانایی مقابله با این تهدیدها را دارید؟

با جواب دادن به این سوال‌های ساده، به نقاط قوت خود و نحوه‌ی استفاده از آن‌ها برای خلق یا دنبال کردن یک ایده‌ی کسب و کار جهت افزایش سریع ارزش شرکت خود، همکارانتان یا افرادی که می‌شناسید پی خواهید برد.

همه‌ی ما اهداف و آرزوهای فراوانی داریم که می‌توانیم از همین امروز شروع به انجام دادن کارهای لازم جهت دست‌یابی به آن‌ها کنیم. به یاد داشته باشید که آسان‌ترین بخش هر کاری شروع آن است ولی استفاده‌ی موثر از منابع موجود به منظور دست‌یابی به هدف و پیشرفت موثر انگیزه فراوانی را می‌طلبد، سعی کنید مانند افراد پیشگام همیشه با انگیزه باشید و به تلاش‌های خود جهت موفقیت ادامه دهید.



منبع: زومیت

انگیزه این 5 چهره فوق موفق دنیا چه بود که تاریخ ساز شدند؟

تا برهه ای از زندگی، انگیزه بعضی انسان ها پول است.
پول و ثروت بالاترین سقف آرزوهای بعضی افراد است که در زندگی دارند… اما وقتی به آن میرسند متوجه میشوند در زندگی هیچ چیز با ارزشی ندارند !

این بحران زندگی ثروتمندانی است که پول هدف نهایی زندگی آنها بود و به آن رسیدند.
بعضی از آنها افسرده میشوند، بعضی از آنها دست به اسراف میزنند و بعضی دیگر تمام آنرا میبخشند تا بار و فشار روانی که به آنها وارد شده است را تخفیف دهند.

اما دسته دیگری از افراد هستند، که نه تنها ثروت زیادی بدست آورده اند، اما همچنان با انگیزه درحال ثروت اندوزی هستند و در کنار ثروت، خیر و برکت زیادی به این دنیا رسانده اند.

جمله قصار مهم زیگ زیگلار سخنران انگیزشی

انگیزه این افراد چیست؟

چه چیزی باعث میشود هر روز صبح این افراد از خواب بیدار شوند، حتی در سنین بالا به سر کار بروند و با انرژی بالایی کار کنند؟

استیو جابز را مثال میزنیم؛
او با وجود اینکه به بیماری سرطان دچار شده بود و زندگی سختی داشت اما همچنان در شرکت Apple مشغول به کار بود و بعضی روزها حتی آنجا میخوابید تا صبح زودتر از دیگران کار را شروع کند…

مورد دیگر وارن بافت است که قبلا توصیه های پولسازش را خواندید.
وارن بافت، دومین فرد ثروتمند دنیاست. او با وجود کهولت سن، حتی در سنین پیری دست از کار نکشیده و سخت در حال تلاش است و به گفته خودش هر روز ترازنامه 10 شرکت را باید با تحقیق زیادی بخواند و مقایسه کند و تصمیم برای سرمایه گذاری بگیرد.

موارد زیادی از این دست افراد هستند که با وجود موفقیت های زیاد، پول و ثروتی که بدست آورده اند، اما همچنان به کار و فعالیت خودشان، حتی با وجود شرایط سخت فیزیکی (مثل استیو جابز) ادامه دادند یا میدهند.

این افراد چه انگیزه ای دارند؟ پاسخ این سوال را در این مقاله میخوانید…
میخواهیم به شما بگوییم انگیزه اصلی افرادی مثل مایکل جردن، اپرا وینفری، استیو جابز، آنتونی رابینز، والت دیزنی برای کار و فعالیت چه بود که هیچوقت دست از تلاش نکشیدند؟

شاید انگیزه این افراد بزرگ و تاریخ ساز، انگیزه شما هم باشد…

 


مایکل جردن – شکست !
هیچ شکی در این نیست که در دنیای بسکتبال، لقب بهترین متعلقِ مایکل جردن است. او نه تنها یک اسطوره در دنیای بسکتبال است، بلکه یک نماد برای ورزش بسکتبال نیز هست.

اما چه چیزی انگیزه او بود که با وجود موفقیت های زیادی که بدست آورده بود، هم چنان برای موفقیت ها بیشتر تلاش میکرد؟ او میگوید «شکست هایم، باعث میشدند سخت تر تلاش کنم.»

وقتی مایکل جردن دانش آموز دوران دبیرستان بود، نتوانست نظر مربی اش را جلب کند تا در تیم بسکتبال مدرسه اش در مسابقات حضور داشته باشد. روزی که مربی اش دست رد به سینه اش زد، مایکل جردن با چشمان گریان به خانه برگشت، درب اتاقش را بست و کل روز را فقط گریه کرد.

در این نقطه بود که میتوانست یک تصمیم سرنوشت ساز نجاتش دهد؛ او میتوانست تصمیم بگیرد که برای دنیای بسکتبال ساخته نشده و شاید بهتر است منصرف شود و مسیر دیگری را انتخاب کند… و یا شاید باید هرکاری لازم بود انجام دهد تا به هدفش برسد؟

مایکل جردن
مایکل جردن

مشخص است که تصمیم دوم را گرفت و تبدیل به یک اسطوره شد.
او ساعت های بیشتری از دیگر دانش آموزان تمرین کرد، تعطیلات را نه با خوش گذرانی بلکه با تمرین سخت گذراند، شکست های زیادی در بازی بکستبال داشت اما بلاخره موفق شد.

سال بعد مایکل جردن در تیم مدرسه انتخاب شد و توانست 20 امتیاز بیشتر از میانگین کل امتیازهای دیگر بازیکنان بدست آورد.

قبلا در مقاله ای جداگانه به مایکل جردن پرداختیم، و کلیپ انگیزشی اش را هم دانلود کردید. شکست سخت، میتواند باعث شود انگیزه پیدا کنید تا سریع تر موفق شوید.

 

 

اپرا وینفری – مسئولیت زندگی را باید بپذیرید !او ثروتمندترین زن سیاهپوست دنیاست و البته… قدرتمندترین زن دنیا از لحظا نفوذ نیز از طرف مجله اکونومیست به او عنوان داده شده است؛ اما او زندگی راحت و آسانی نداشته است !

در خانواده ای فقیر در روستایی بدنیا آمد، به او تجاوز شد و توسط ناپدری اش بر او سخت گرفته میشد. همانطور که دهه 50 میلادی برای هم دوره ای هایش اپرا وینفری، سال های سختی بود و بهانه خوبی برای موفق نشدنشان، اما اپرا تصمیم گرفت گذشته اش را ملاکی برای سنجش آینده نگذارد.

در یکی از مصاحبه هایش، اپرا وینفری گفت «در 21 سال گذشته، سعی داشتم پیامی با مردم دنیا به اشتراک بگذارم. پیام من این بود که شما مسئول زندگی تان هستید… فقط شما، چون همانطور که فکر میکنید، واقعیت های زندگی تان را هم میسازید»

اپرا وینفری با این ایده انگیزه میگرفت که قبول میکرد میتواند نتایج زندگی اش را تغییر دهند، چون فقط خودش مسئول نتایج زندگی اش بود. او هیچ تقصیری در این تصمیم گیری نداشت که در خانواده فقیر به دنیا بیاید و یا توسط ناپدری اش اذیت شود، اما او میتوانست مسئولیت زندگی اش را بر عهده بگیرد و آینده اش را به دلخواه خودش بسازد.

موفقیت های بزرگی که اپرا وینفری بدست آورده، کم نیستند؛ اگر علاقه مند هستید به زندگی اپرا وینفری میتوانید «اپرا وینفری و 8 درس زندگی از تاثیرگذارترین زن دنیا» را که قبلا راجع به وی منتشر شده است بخوانید.

 

 

استیو جابز – مرگ !بدون هیچ جای شکی، استیو جابز یکی از تاثیرگذارترین افراد قرن بیستم بود. او نه تنها دنیای تکنولوژی را تحت تاثیر قرار داد، بلکه زندگی بسیار از مردم را با ساده سازی تکنولوژی بهتر کرد.

به غیر از دستآوردهایی که در زندگی داشته و منفعتی که برای این دنیا داشت، زندگی شخصی وی نیز الهام بخش خیلی از مردم دنیاست. در سخنرانی بی نظیرش در دانشگاه استنفورد، استیو جابز برای اولین بار گفت که چه چیزی انگیزه واقعی اش برای تمام این تلاش ها بود :

«یادآوری اینکه به زودی خواهم مرد، بهترین ابزار برای من بود تا بتوانم تصمیمات بزرگی در زندگی ام بگیرم. چون بسیاری از چیزهایی که با آنها سروکار داریم مثل توقعات خارجی، غرور، ترس و شرم از شکست و … تمامش در سایه مرگ ناپدید میشوند… و تنها چیزهایی باقی می مانند که مهم هستند.»

در همین سخنرانی جاودانه اش، او گفت : «برای 33 گذشته، هر روز صبح در آیینه نگاه کرده ام و از خودم پرسیده ام اگر امروز آخرین روز زندگی ام باشد، حاضرم کاری را که امروز قرار است انجام شود، انجام میدهم؟ و اگر پاسخ منفی بود، میدانستم که چیزی باید در زندگی ام تغییر کند.»

برای استیو جابز، هیچ چیز به اندازه مرگ قدرتمند نبود. همینکه میدانست به زودی خواهد مرد، باعث شد دستآوردی هایی در زندگی بدست آورد که الهام بخش زندگی خیلی از جوانان و مردمانی باشد که به دنبال تغییر دنیا هستند.

استیو جابز
استیو جابز

فقط برای اینکه ذهنیت این مرد بزرگ را بهتر درک کنید، این کلیپ را مشاهده کنید که اولین تبلیغ رسمی شرکت Apple بود و در آن نه تنها هیچ حرفی از محصولات اپل زده نشده(!) بلکه شما را تشویق میکند تا متفاوت باشید و اهداف بزرگی در زندگی داشته باشید.

 

 

والت دیزنی – کنجکاوی !تقریبا تمام تلاش های اولیه آقای والت دیزنی به شکست منتهی شد !
حتی در اوایل دهه بیست زندگی اش ورشکسته شد وقتی کارتون هایی ناموق تولید کرد و هیچ استقبالی از آنها نشد.

اما تنها چیزی که باعث میشد تا همواره تلاش کند… کنجکاوی اش بود.
والت دیزنی بعدا مینویسد «اگر رویایی در سر دارید، پس توان بدست آوردنش را هم دارید. ما همواره درحال پیشروی هستیم و درهای جدید باز میشوند تا کارهایی جدید انجام دهیم چون کنجکاویم و کنجکاوی ما را به سمت مسیرهای جدیدی راهنمایی میکند. بنابراین تمام رویاهایمان میتوانند به واقعیت بپیوندند اگر شهامت دنبال کردن آنها را داشته باشیم.»

اشتیاق کنجکاوی اش باعث شد تا شخصیت میکی ماوس (Mickey Mouse) را خلق کند، سفید برفی را خلق کند و ده ها شخصیت به یادماندنی و خاطره ساز دیگر را که کارتون های دوران بچگی مان هستند را خلق کند.

قبلا درباره والت دیزنی و شیوه موفقیت اش در بخش پرونده های مرموز یک مقاله اختصاصی منتشر شده که اگر تا به الان نخواندید، حتما پیشنهاد میکنیم بخوانید (اینجا)

 

 

 

آنتونی رابینز – عطش !طبق اعلامیه ای که آنتونی رابینز، سخنران انگیزشی، در وبسایتش منتشر کرده است… او برای اولین بار، به عنوان مشاور زندگی و اقتصادی شماره یک قاره آمریکا انتخاب شده است !

او بیش از 50 میلیون نفر را در سراسر کره خاکی کمک کرده است. نمونه آنرا در محصول «بیداری غول درون» دیدید. او ده ها کتاب، فایل صوتی و ویدیوی سخنرانی دارد که به شما میخواهد بگوید در زندگی ساکن نباشد، فعالیت کنید، پیشرفت کنید و از شکست ها تا رسیدن به موفقیت حرکت کنید.

وقتی از آنتونی رابینز پرسیدند «بزرگترین فضای خالی که بین افراد متوسط و افراد موفق وجود دارد را چه چیزی میتواند پر کند؟ پاسخ داد : عطش !»

افراد موفق، افراد عادی و معمولی بودند که عطش موفقیت بودند.
وقتی شما تشنه هستید و عطش فراوانی دارید تا موفقیت هایی بدست آورید، هیچ چیزی نمیتواند جلودار شما باشد.

آنتونی رابینز میگوید «وقتی افراد فوق موفق را نظاره میکنید، آنها برای برهه خاصی عطش موفقیت ندارند… آنها برای کل زندگی شان عطش موفقیت دارند»

او خودش عطش این را دارد تا به دیگران کمک کند. این عطش و تشنه ی کمک به دیگران بودن کمکش کرد تا در 38 سال گذشته به بیش از  50 میلیون نفر کمک کند تا زندگی شان را تغییر دهند.

کلام آخر؛
موفق ترین افراد، به خاطر اینکه به دنبال پول، شهرت یا قدرت بودند موفق نشدند. آنها موفق هستند چون یک نیرویی عمیق در وجودشان پیدا کردند که انگیزه شان را برای ادامه مسیر مهیا کند.




منبع: 12 سئو

۱۵ راه حفظ انگیزه شخصی

اغلب ما خواهان تغییر هستیم اما در اقدام به منظور تغییر با دشواری روبه‌رو هستیم. اشکال اینجا است که برای لذت کوتاه‌مدت بیش از لذت بلندمدت ارزش قائل هستیم. در ادامه مطلب به نکاتی اشاره کرده‌ام که با رعایت آن بر میزان انگیزه خود می‌افزایید.

۱.نتیجه تغییر نکردن را در ذهن خود تصور کنید

اشخاص اغلب فکر می‌کنند که ناراحتی تغییر کردن یا دست به کار شدن از کاری صورت ندادن بیشتر است. از این رو برای تغییر کردن باید این طرز فکر را تغییر دهیم. به این فکر کنید یا این صحنه را در ذهنتان مجسم کنید که اگر تغییر نکنید چه اتفاقی می‌افتد. این صحنه را به قدری جدی ببینید و نتیجه را چنان هراسناک تصویر کنید که ناراحتی آن از ناراحتی ناشی از دست به کار شدن و کاری صورت دادن بیشتر باشد.

۲نتیجه تغییر کردن را در ذهن خود تصور کنید

نتیجه بعد از تغییر کردن را در ذهن خود تصور کنید. ببینید که چگونه به نظر خواهید رسید، چه احساسی خواهید داشت، چگونه خود را خواهید دید و دیگران درباره شما چه نظری پیدا خواهند کرد. فایده و حاصل این فرآیند به قدر کافی دلیلی فراهم می‌کنند که فورا در رفتار خود تجدید نظر کنید.

۳تن به خطر بدهید،‌ کار متفاوتی صورت دهید

اگر به رفتار سابق خود ادامه دهید نباید انتظار تغییری داشته باشید. تغییر در صورت داشتن انگیزه حاصل می‌شود و اگر به نتیجه نهایی فکر کنیم انگیزه‌مان افزایش می‌یابد. اگر واقعا به این نتیجه برسید که ذهن انسان لذت را بیش از درد می‌خواهد، انگیزه عمل بیشتری پیدا می‌کنید.

۴تصویر ذهنی خود را تغییر دهید

تصویر ذهنی شما تحت تاثیر هدف‌ها، مقصودها، باورها و نیز حوادث زندگی شما و موفقیت‌هایی که به دست می‌آورید تغییر می‌کنند. تصویر ذهنی تحت تاثیر شرایط محیطی نیز تغییر می‌کند. تصویر ذهنی ما با تغییر رفتار ذهن هشیار یا نیمه هشیار هم تغییر می‌کند.

۵هدف‌گذاری کنید

برای رسیدن به انگیزه بیشتر باید هدفمند باشید.

۶با اشخاص باانگیزه معاشرت کنید

با کسانی معاشرت کنید که از انگیزه کافی برخوردار باشند. بی‌انگیزه‌ها روحیه شما را از بین می‌برند. انگیزه می‌تواند واگیردار باشد، ‌به خصوص اگر در محیط مناسبی قرار داشته باشیم. هر چه با اشخاص با انگیزه‌ بیشتر معاشرت کنیم، انگیزه بیشتری پیدا می‌کنیم.

۷از تصدیق‌های مثبت استفاده کنید

چرا از عباراتی مانند «نمی‌توانم»، «می‌ترسم» استفاده کنیم؟ می‌توانیم از عبارات خلاف این‌ها استفاده کنیم. گاه برای همرنگ شدن با دیگران بیش از حد فروتن می‌شویم. اما در اعماق وجود خود می‌دانیم که هر چه از تصدیق‌های مثبت بیشتر استفاده کنیم به نتایج مثبت‌تری دست می‌یابیم.

۸برای رسیدن به انگیزه متعهد شوید

تصمیم بگیرید که به انگیزه لازم دست پیدا کنید. امروز و همه روز به این مهم متعهد گردید. به تنها چیزی که احتیاج دارید تصمیم‌گیری است.

۹پیشرفت خود را ارزیابی کنید

توجه به پیشرفت‌های خود به شما انگیزه می‌دهد. اکثر افراد در شروع سال هدف‌هایی را برای خود در نظر می‌گیرند. در شروع سال خیلی‌ها به موقعیت در ۱۲ ماهی که گذشته است نگاه می‌کنند. اگر موفق نبوده‌اند، کاملا قابل درک است که انگیزه چندانی نداشته باشند. اما اگر دوازده ماه گذشته موفقیت انگیز بوده است، کاملا قابل درک است که از انگیزه بیشتری برخوردار باشند.

۱۰چالش‌های واقع‌بینانه‌ای در نظر بگیرید

اگر هدف و چالشی را برای خود در نظر بگیرید اما در اعماق وجود خود بدانید که نمی‌توانید به آن دست یابید، انگیزه لازم را پیدا نمی‌کنید.

این شرایط را در بسیاری از موسسات و سازمان‌های اقتصادی، به خصوص در بخش فروش مشاهده کرده‌ام. مدیر فروش میزان فروش را برای فروشندگان خود در نظر می‌گیرد که آن‌ها می‌دانند هرگز به آن نمی‌رسند. به همین دلیل از انگیزه کافی بی‌بهره می‌شوند. اینگونه نه تنها انگیزه از دست می‌رود، بلکه جای آن را فقدان انگیزه پر می‌کند.

۱۱به دیگران انگیزه بدهید

سعی کنید هر روز به دیگران انگیزه بدهید. هر چه از خود بیشتر مایه بگذارید بیشتر نصیب می‌برید.

۱۲به آموختن توجه داشته باشید

انگیزه در اثر فراگرفتن نقطه نظرهای جدید افزایش می‌یابد. عادت کنید که به طور مرتب کتاب و نوارهای آموزشی تهیه کنید. برای خود کتابخانه‌ای بسازید. اتومبیل خود را به محلی برای آموختن تبدیل کنید. توجه داشته باشید که شنیدن و فراگرفتن نقطه نظرهای جدید به ما انگیزه بیشتری می‌دهد.

۱۳به سلامتی و آمادگی جسمانی خود توجه کنید

از آغاز فعالیت سخنرانی چند دقیقه‌ای به اتاق خلوتی می‌رفتم و نرمش می‌کردم. در تمام زندگی خود به این نتیجه رسیده‌ام که هر قدر آمادگی جسمانی بیشتری داشته باشم ذهنم آماده‌تر و سرحال‌تر می‌شود.

به ندرت به اشخاص پرانگیزه‌ای بر می‌خورید که در برابر آمادگی جسمانی خود احساس مسئولیت نکنند، اغلب صاحبان انگیزه به برنامه غذایی و آمادگی جسمانی خود بها می‌دهند.

۱۴انگیزه بخشیدن را متوقف نکنید

انگیزه نوسان می‌کند. مدیران به این نتیجه رسیده‌اند که انگیزه کارکنان برای همیشه دوام نمی‌آورد. ایجاد انگیزه فرآیندی ادامه‌دار است و به همین دلیل وظیفه من و شما است که به این مهم رسیدگی کنیم.

۱۵برنامه‌های بهسازی و رشد شخصی را رعایت کنید

نکته مهمی است که باید به آن توجه داشت. در شرایطی که کتاب‌ها، نوارها و مقالات متعددی درباره ایجاد انگیزه منتشر می‌شوند، تعداد فزاینده‌ای از مردم از آن‌ها استفاده می‌کنند.

در اغلب سمینارها به کسانی برمی‌خورم که از جایشان بر می‌خیزند، حرف می‌زنند و سوالات مختلفی مطرح می‌سازند. اما باید توجه داشت که در این زمینه مهم این است که از علم و اطلاع خود استفاده کنید. کافی نیست که کتاب پشت کتاب بخوانید و در سمینارهای مختلف شرکت نمایید.



منبع: 1 تا 1

چطور انگیزه درس خواندن را در خود بالا ببریم؟

اولین عامل محرک برای شروع تحصیلات دانشگاهی داشتن انگیزه و رغبت برای یادگیری بیشتر است. برخلاف تحصیلات ابتدائی در دوران مدرسه که حالتی همگانی دارد، تحصیلات آکادمیک تنها به افرادی توصیه می شود که تمایل دارند در زمینه ای خاص که در آن دارای استعداد و علاقه هستند، تحصیل کنند. این اصلاً روش درستی نیست که شما خودتان را مجبور به خواندن دروسی کنید که تمایلی به مطالعه آنها ندارید. اگر واقعاً علاقه ای به تحصیل ندارید دنبال درس خواندن در دانشگاه نباشید ولی اگر اینگونه نیست ابتدا با خودتان خوب فکر کنید که هدفتان از تحصیل چیست. علائق و استعدادهایتان را کشف کنید و ببینید که از مطالعه چه مطالبی لذت می برید. در نهایت اگر به این نتیجه رسیدید که به هر دلیلی نیاز به ادامه تحصیل دارید مطمئن باشید که دیگر این حالت بی رغبتی را در خودتان نخواهید دید.

عامل دیگری که باید شما را به مطالعه ترغیب کند حس مفید بودن است. قطعاً هیچ چیزی همچون کسب علم نمی تواند به یک فرد در مفید بودن برای جامعه کمک کند. کسب دانش عاملی است که زندگی را از آفت بیهودگی نجات می دهد. باید یادتان باشد که دهها و یا صدها میلیون کودک، نوجوان و جوان در دنیا وجود دارند که آرزو می کنند کاش شرایطش را داشتند و می توانستند به تحصیل بپردازند. حال که این شرایط برای شما فراهم است باید از این فرصت استفاده کنید. 

نکات زیر را رعایت کنید ان شاء الله مشکلتان برطرف خواهد شد:
1) زمان و مکان هدف‌های خود را تغییر دهید: هدف‌های بزرگ و ویژه برای خود در نظر بگیرید. اهداف بزرگ‌تر نسبت به هدف‌های کوچک‌تر، انگیزه بیشتری در فرد به‌وجود می‌آورند. هدف بزرگ اثر بیشتر و عمیق‌تری دارد و می‌تواند منشأ تولید انگیزه‌های قوی شود.
2) موفقیت خود را همیشه به‌یاد داشته باشید: همیشه و در همه حال به جای فکر کردن به شکست‌ها و ناکامی‌ها، موفقیت‌ها و کامیابی‌هایتان را به‌خاطر بسپارید. بهتر آن است که آنها را یادداشت کنید؛ حتی با ذکر جزئیات، زیرا فراموش کردن موفقیت بسیار آسان است و گاهگاهی مراجعه به نوشته‌هایتان می‌تواند خاطرات خوبی را در شما زنده کند و البته انگیزه کار و تلاش را در وجود شما زنده و تازه نگه دارند.
3) مانند یک قهرمان رفتار کنید: داستان زندگی قهرمانان را بخوانید و رفتار و کردار آنان را سرمشق خود قرار دهید و به سخنان آنان گوش فرادهید. کشف کنید که در کار و تلاش آنان چه ویژگی خاصی وجود داشته که سبب موفقیت‌شان شده. اما همیشه به‌خاطر داشته باشید این افراد همانند ما و سایر افرادند و بنابراین، به جای اینکه آنان را در مقام رفیعی بنشانید و تحسینشان کنید، اجازه دهید که الهام‌بخش شما باشند.
4) فقط به‌دنبال راحتی نباشید: با بی‌حالی که نوعی تنبلی است، خداحافظی کنید و برای ایجاد انگیزه در خود، با مشکلات مبارزه کنید.
5) کارتان را آهسته آغاز کنید: به جای آنکه کارتان را سریع آغاز کنید، نخستین گام‌ها را آهسته بردارید. هنگامی که کاری را با آرامش و طمأنینه شروع می‌کنید، مغز شما این فرمان را دریافت نمی‌کند که این کار باید باسرعت هرچه تمام‌تر خاتمه یابد. اما اگر مغز انسان احساس کند که باید برنامه کاری‌اش را با سرعت به پایان برساند چه اتفاقی می‌افتد؟ اغلب اوقات ممکن است فرد اصلا کار مورد نظر را آغاز نکند. پس شروع یک کار بدون شتاب بهتر از اصلا شروع نکردن است.
6) کار سخت‌تر را اول شروع کنید: اغلب هنگامی که به کارهای روزمره خود فکر می‌کنیم به‌نوعی دچار نگرانی می‌شویم که کی و چگونه این همه کار را انجام بدهیم. از سخت‌ترین کار شروع کنید. هنگامی که سخت‌ترین کار موجود در فهرست را شروع کرده و به پایان برسانید، احساس می‌کنید که بار سنگینی را از دوش‌تان برداشته‌اید. در این هنگام است که احساس آرامش بیشتری در وجود‌تان پدیدار می‌شود و بقیه روز اعتماد به‌نفس بیشتری خواهید داشت و نگرانی‌های روز‌مره‌تان. کاهش پیدا می‌کند.
7) برنامه کاری‌تان را به چندین برنامه کوچک‌تر تبدیل کنید: هنگامی که پروژه بزرگی در دست دارید، آن را به چند بخش کوچک‌تر تقسیم کنید، سپس با تمرکز روی نخستین بخش کار‌، فعالیت خود را آغاز کنید و وقتی این بخش تمام شد، بخش بعدی را آغاز کنید. موفقیت‌های کوچکی که در انجام بخش‌های اولیه به‌دست می‌آورید، انگیزه شما را افزایش می‌دهد و از تمرکز روی کل کار که ممکن است سبب دلسردی شما شود، جلوگیری می‌کند. اگر این روش را دنبال کنید خود شما هم از نتیجه‌ای که می‌گیرید، شگفت‌زده خواهید شد.
8) بعد از هر 45 یا 50 دقیقه مطالعه 10 الی 15 دقیقه استراحت کنید. اگر از مطالعه یک درس خسته شدید سراغ مطالعه درسی متفاوت بروید. در مکانی به جز مکان استراحت خود مطالعه کنید. همچنین در محلی با هوای مطبوع و نور کافی درس بخوانید. هر کدام از ما در بازه ای از روز سرحال تر هستیم. بعضی ها شب زنده داریم و بعضی ها سحرخیز. تمرکز اصلی مطالعه خود را در بازه ای قرار دهید که در آن احساس بهتری دارید. ورزش روزانه و هر عامل دیگری که بتواند بر روحیه شما اثر مثبت بگذارد را در برنامه خود جای دهید.
موفق و پیروز باشید





منبع: تبیان